مدیریت نه زورگویی شوهرم با استناد به آية 34 سورة نساء (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء)، [1] در مسائل خانه حرف اول و آخر را ميزند و هميشه از من ميخواهد كه در مشاجرات كوتاه بيايم و عذر بخواهم تا آرامش به زندگي بازگردد. آيا برداشت او از اين آيه درست است؟ پاسخ: آية شريفه، «مديريت خانه» را به مرد ميدهد، «نه زورگويي» را. لذا مرد حق ندارد با استناد به آية شريفه به زن و فرزندان ظلم نمايد. شما هم سعي کنيد زمينههاي مشاجره را از بين ببريد تا زندگي آرام و سالمي داشته باشيد. [2]
پی نوشت : 1. «مردان سرپرست و نگهبان زناناند». 2 . مشاوره زیر گنبد فیروزه ای، محمدتقی علوی و محمدحسین قدیری، مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی قم، ص62.
را ه های خود شناسی 1- خودکاوی و بررسی آثار نوشتاری و هنری خود، 2 - بررسی وِیژگی های شخصیتی خانوادگی 3- تأمل در دوستان در روند زمان( غالبا انسان با همجنس خودش دوست می شود) 4- بررسی تجارب گذشته، 5- تحلیل انتقادات و نظرات مثبت و منفی دیگران، 6- تحلیل رویا ها، 7- مطالعات روان شناختی، 8- کمک از آزمون های روان شناختی مثل آزمون شخصیت کتل(با کمک از روان شناس) [1]
پی نوشت : [1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام
مشاوران قلابی مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت. دامپزشك همان دارويى را كه براى درد چشم حيوانات تجويز مىكرد به چشم او كشيد و او كور شد. او از دست دامپزشك شكايت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشيد. رأى نهايى دادگاه اين شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هيچ تاوانى بر گردن تو نيست، اگر اين كور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشك نمىآمد. هدف از اين حكايت آن است كه هر كس مهمى را به شخص ناآزموده و غير متخصص واگذارد، علاوه بر اين كه پشيمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم خرد و سبكسر خوانده خواهد شد. ندهد هوشمند روشن رأى *** به فرومايه كارهاى خطير بوريا باف اگر چه بافنده است *** نبرندش به كارگاه حرير روان شناسی علمی است که شاخههای زیادی دارد و دانشمندان این علم سالهای زیادی در آن تحقیق و کار کردهاند. این گونه نیست که هرکسی بتواند بدون خواندن این رشته بتواند خدمات مشاوره ای داشته باشد. بنابراین برای ارتقا سلامت روان و درمان از افرادی که در این رشته تحصیل کردهاند کمک بگیرید از سوی دیگر در این امر به هر روانشناسی اعتماد نکنید همان گونه که به کار هر پزشک قلبی اعتماد نمیکنید، بنابراین تحقیق کنید تا روانشناس حاذق و ماهری را بیابید. [1]
دفع بلا باید مثل گدایان بندگی نکنیم خدای رحمان خود بلد است چگونه بنده پروری کند. حضرت عیسی (ع) با همراهانش از راهی میگذشتند؛ دیدند جمعی عروس میبرند. سر و صدا دارند و سرود میخوانند.حضرت عیسی (ع) فرمود: اینها الان میخندند و فردا خواهند گریست.گفتند: چرا؟ فرمود: امشب این عروس میمیرد. این جریان گذشت و فردا افرادی خدمت حضرت عیسی (ع) آمده گفتند: ما هم اکنون از در خانهی عروسِ دیشب گذشتیم و اثری از مرگ و عزاداری ندیدیم.فرمود: با هم به در خانهی آن عروس برویم.آمدند و در زدند. داماد آمد.فرمود: از عروس اجازه بگیر من سئوالی از او دارم.عروس خود را پوشاند و پشت پرده رفت. حضرت وارد شد و پرسید:دیشب چه کار خیری انجام دادهای؟ گفت: به نظرم، کار کار مهمّی نبود؛ ولی من در خانهی پدرم که بودم عادت داشتیم هر شب جمعه ، که فقیر در خانه میآمد، به او غذا میدادیم . دیشب هم که به خانهی شوهرم آمدم، شب جمعه بود و آن فقیر آمد.دیگران مشغول بودند و کسی به او جواب نداد. چند بار صدا زد که من بیچارهام به دادم برسید، ولی از کسی خبری نشد ! من برخاستم و رفتم و غذای خودم را به او دادم.حضرت مسیح (ع) دستور داد رختخواب عروس را کنار زدند دیدند افعیِ گزندهای که دُمِ خود را به دندان گرفته، آنجاست! فرمود: این افعی بنا بود تو را بکشد ولی آن صدقه از تو دفع بلا کرده است.
نکوهش بیجا سیر، یک روز طعنه زد به پیاز *** که تو مسکین چقدر بد بويي! گفت، از عیب خویش بیخبری *** زان ره از خلق، عیب میجويی گفتن از زشترويی دگران *** نشود باعث نکورويی تو گمان میکنی که شاخ گلی *** بهصف سرو و لاله میرويی یا که همبوی مشک تاتاری *** یا ز ازهار باغ مینويی خویشتن، بیسبب بزرگ مکن *** تو هم از ساکنان این کويی ره ما، گر کج است و ناهموار *** تو خود، این ره چگونه میپويی در خود، آن به که نیکتر نگری *** اول، آن به که عیب خودگويی ما زبونیم و شوخ جامه و پست *** تو چرا شوخ تن نمیشويی
ارتباط مؤثر یکی از افرادی كه با جمعى از دانشجويان با مرحوم حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى ديدار كرده است، خاطره آن ملاقات را چنين باز میگويد: سال يكهزار و سيصد و سى و دو شمسى بود، من و عده اى از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلى دارد نماز را به عربى بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانيم؟ عاقبت تصميم گرفتيم نماز را به فارسى بخوانيم و همين كار را هم كرديم خانواده هایمان كم كم از اين موضوع آگاهى يافتند و به فكر چاره افتادند. آنها، پس از تبادل نظر با يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت، ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نیفتاد، راهى ديگر برگزينند. چون پند دادن آنها مؤثر نيفتاد; ما را نزد يكى از روحانيان آن زمان بردند. آن روحانى وقتى فهميد ما به زبان فارسى نماز می خوانيم، به شيوه اى اهانت آميز، نجس و كافرمان خواند. اين عمل او ما را در كارمان راسختر ساخت. عاقبت يكى از پدران، افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيت الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت . آنها نزد حاج آقا ارباب شتافتند و موضوع را با وى در ميان نهادند. او دستور داد در وقتى معين ما را خدمتش رهنمون شوند. در روز موعود ما را كه تقريبا پانزده نفر بوديم، به محضر مبارك ايشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه با شخصيتى استثنايى روبه رو هستيم. آقا در آغاز دستور پذيرايى از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدين ما فرمود: شما كه به فارسى نماز نمی خوانيد، فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد . وقتى آنها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما يكى يكى خودتان را معرفى كنيد و بگوييد در چه سطح تحصيلى و چه رشته اى درس می خوانيد . آنگاه، به تناسب رشته و كلاس ما، پرسشهاى علمى مطرح كرد و از درسهايى مانند جبر و مثلثات و فيزيك و شيمى و علوم طبيعى مسائلى پرسيد كه پاسخ اغلب آنها از توان ما بيرون بود . هر كس از عهده پاسخ بر نمیآمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو می شد. پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمودند: والدين شما نگران شدهاند كه شما نمازتان را به فارسى مىخوانيد، آنها نمىدانند من كسانى را مىشناسم كه - نعوذبالله - اصلاً نماز نمىخوانند . شما جوانان پاك اعتقادى هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همت. من در جوانى مىخواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم؛ ولى مشكلاتى پيش آمد كه نتوانستم . اكنون شما به خواسته دوران جوانى ام جامه عمل پوشانيدهايد، آفرين به همت شما . در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمه صحيح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حل كردهايد. اكنون يكى از شما كه از ديگران مسلطتر است، بگويد بسم الله الرحمن الرحيم را چگونه ترجمهكردهاست. يكى از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما يك نفر است؛ زيرا من از عهده پانزده جوان نيرومند بر نمى آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرماييد بسم الله را چگونه ترجمه كرديد؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنين باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عيبى ندارد . اما «الله» قابل ترجمه نيست; زيرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمىتوان ترجمه كرد؛ مثلاً اگر اسم كسى «حسن» باشد، نمى توان به آن گفت «زيبا». ترجمه «حسن» زيبا است؛ اما اگر به آقاى حسن بگوييم آقاى زيبا، خوشش نمى آيد. كلمه الله اسم خاصى است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مىكنند. نمىتوان «الله» را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد. خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كردهايد؟ رفيق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: اين ترجمه بد نيست، ولى كامل نيست؛ زيرا «رحمن» يكى از صفات خدا است كه شمول رحمت و بخشندگى او را مى رساند و اين شمول در كلمه بخشنده نيست؛ «رحمن» يعنى خدايى كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مى كند و همه را در كنف لطف و بخشندگى خود قرار مىدهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مىفرمايد. در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن» در حد كمال ترجمه نيست . خوب، رحيم را چطور ترجمه كردهايد؟ رفيق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آيت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحيم من بودم؛ چون نام وى رحيم بود، بدم نمىآمد «مهربان» ترجمه كنيد; اما چون رحيم كلمهاى قرآنى و نام پروردگار است، بايد درست معنا شود. اگر آن را «بخشاينده» ترجمه كرده بوديد، راهى به دهى مىبرد؛ زيرا رحيم يعنى خدايى كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مى كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آوردهايد، بد نيست; ولى كامل نيست و اشتباهاتى دارد. من هم در دوران جوانى چنين قصدى داشتم؛ اما به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم. تازه اين فقط آيه اول سوره حمد بود، اگر به ديگر آيات بپردازيم، موضوع خيلى پيچيدهتر مىشود. اما من معتقدم شما اگر باز هم بر اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسى برنداريد؛ زيرا خواندنش از نخواندن نماز بهطور كلى بهتر است [1] .
منبع شادكامي يكي از مهم ترين منابع شادكامي تنظيم انتظارات با امكانات و واقعيات زندگي است. انبيا و ائمه عليهم السلام يكي از از رسالاتشان تنظيم اين امر و بالا بردن درجه شادكامي بشر است. به عنوان نمونه وقتي تذكر مي دهد كه آنچه نپايد دلبستگي نشايد براي افزايش سلامت روان ما است. فردي كه به ماشينش دلبسته است اگر در تصادفي ماشينش از بين برود تا مرز افسردگي پيش مي رود و... راههاي كنار آمدن با واقعيات تلخ 1-توجه به اين كه مي توانست بدتر از اين هم اتفاق افتد. 2- توجه به اين امر كه بي تابي وضع را بدتر ميكند«الجزع و اتعب من الصبر،بىتابى از صبر و شكيبايى ناراحت كنندهتر است» در حديث ديگرى كه از امام هادى عليه السلام نقل شده،ضمن اشاره به نكته جالبديگرى، مىفرمايند:«المصيبة للصابر واحدة و للجازع اثنان،مصيبتبراى انسان صبوريكى است و براى انسان بى صبر و ناشكيبا دوتاست.» 3- همنشيني با افراد صبور و افراد كه ما را به صبر و ايستادگي دعوت ميكنند نه افرادي كه وضع ما را بدتر ميكنند. 4-خواندن شرح حال افرادي كه در برابر ناملايمات زندگي مقابله كرده اند. 5- الگو قرار دادن افرادي كه از نعمت هاي جسمي و ديگر نعمت ها برخوردار نيستند ولي در برابر تلخيهاي زندگي تحمل بالايي دارند. 6- كمك از صبر و نماز كه دو تكنيك الهي در مشكلات زندگي هستند واستعينوا بالصبر و الصلاه. همه عبادات قدرت مقاومت ما را در برابر واقعيات تلخ بالا مي برند. 7-فهرست كردن ضررهاي بي تابي و مرور روزانه اين فهرست . امير مؤمنان على عليه السلام در مذمت جزع مىفرمايند:«اياك و الجزع فانه يقطع الاملو يضعف العمل و يورث الهم،از جزع و ناشكيبايى بپرهيز،زيرا اميد انسان را قطع و كوشش و تلاش را ضعيف ساخته و غم اندوه به بار مىآورد» 8- فهرست كردن فوايد پذيرش واقعيت و بالا بردن قدرت سازگاري و مرور روزانه اين فهرست. 9- مشورت ، تفكر و مطالعه براي كاستن آسيب ها. 10-دعا و درد و دل و راز و نياز با خدا( گاهي گريه در درگاه خدا سبب آرام شدن مي شود) 11-ديدن زندگي افرادي كه وضعشان به مراتب از ما بدتر است. سعدي مي نويسد ناراحت بودم كفش ندارم يكي را ديدم پا نداشت. 12-مطالعه كتاب رضايت از زندگي اثر عباس پسنديد 13-مطالعه كتاب انسان در جستجوي معنا نوشته ويكتور فرانكل. 14-ذكر زياد خدا كه ياد خدا سبب آرامش مي شود. [1]
قدرت تغییر یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم. در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند رفته رفته که جمعیت زیاد مىشد هیجان هم بالا مىرفت. همه پیش خود فکر مىکردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد! کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد. آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید. نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید… زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگىتان تغییر کنند تغییر نمی کند زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید. جهان هر کس به اندازهی وسعت فکر اوست. [1]
پی نوشت : [1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام.
کارمندان خوشمزه! طنز و شوخی مانند روغن برای دستگاه و موتور ماشین است باور ندارید؟ بخوانید: پنج آدمخوار به عنوان برنامه نویس در یک شرکت کامپیوتری استخدام شدند. پس از مراسم خوشامدگویی، رئیس شرکت به آنها گفت: «شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی میگیرید و می توانیدبه غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید، بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید.» آدمخوارها قول دادند که خوب کارشان را انجام دهندو با کارکنان شرکت هم کاری نداشته باشند. آنها به خوبی کار میکردند و نتیجه کارشان نیز رضایتبخش بود.چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: «میدانم که شما خیلی سخت کار میکنید، من هم از همه شما راضی هستم اما یکی از نظافتچیهای شرکت مدتی است ناپدید شده، کسی از شما میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟!» آدمخوارها به یکدیگر نگاهی کرده و اظهار بی اطلاعی کردند. بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، بزرگ آدمخوارها از بقیه پرسید: «کدوم یک از شما نادانها اون نظافتچی رو خورده؟ هان؟! کدومتون؟» پس از دقایقی یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا آورد و اعتراف کرد که نظافتچی شرکت را خورده است! بزرگ آدمخوارها گفت: «ای احمق! طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان ومدیران پروژهها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا رو خوردی و رئیس متوجه شد! از این به بعد لطفا افرادی که کار میکنند را نخورید!» [1]
مدیریت زمان مردی دیر وقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج سالهاش را دید که در انتظار او بود.- بابا! یک سوال از شما بپرسم؟ - بله حتماً. چه سوال؟- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟ مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی میپرسی؟- فقط میخواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟- اگر باید بدانی می گویم. 350۰ تومان.- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: میشود لطفاً 1500 تومان به من قرض بدهید؟ مرد بیشتر عصبانی شد و گفت: اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانهای وقت ندارم. پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست. مرد نشست و باز هم عصبانیتر شد. بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است. شاید واقعاً او به 1500 تومان برای خرید چیزی نیاز داشته است. به خصوص اینکه خیلی کم پیش میآمد پسرک از پدرش پول درخواست کند. مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد. - خواب هستی پسرم؟ - نه پدر بیدارم. - من فکر می کنم با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتیهایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم 1500 تومان که خواسته بودی. پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا. بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد. مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت: با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی؟ بعد به پدرش گفت: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من 350۰ تومان دارم. آیا میتوانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم...! [1]
پی نوشت : [1] . کتاب احکام کار محمدعلی قدیری- نیز نرم افزار نیش ها و نوشها سایت اسک دین دات کام.
مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی( 096400) مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، هدف پاسخگویی تخصصی به سوالات و شبهات، توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تاسیس گردیده است. واحد پاسخگویی تلفنی با هدف دسترسي آسان و سريع پرسشگران به پاسخ هاي دینی، در سال 1385 فعالیت خود را آغاز کرده و با بهرهگیری از کد خدماتی (09640) به صورت زنده پاسخگوی پرسشهای دینی است. اين بخش كه در مدت كوتاهي توانست جايگاه مناسب و در خور شأني براي خود كسب نموده و مورد استقبال گسترده اقشار مختلف جامعه قرار گيرد.این بخش با استفاده از 150 خط مستقل و بهره گيري از 200 محقق و متخصص حوزوي در قالب 100 كرسي ، روزانه به بیش از 3500 تماس تلفنی که در بردارنده حدود8000 سئوال است ، پاسخگویی می نماید. ساعات فعالیت این واحد در سه شیفت صبح و عصر بوده و روزانه 8 ساعت پاسخگوی سؤالات مراجعان محترم است. واحد تلفني در حوزه هاي زير خدمت مشاوره اي دارد: 1ـ فلسفه و کلام،2ـ فقه و احكام،3ـ اخلاق،4ـ تاریخ و سياست، 5ـ قرآن و حديث، 6- مشاوره و تربيت. نشانی: قم ـ صندوق پستی 197 ـ 37185 تلفن مستقیم: 7835566-7743183 تلفن تماس: 096400
توهين به بيماران ذهنی(رواني) سؤال: در جامعه اسلامي با افرادي مواجه ميشويم که در خانواده خود فرد مبتلا به معلوليت ذهني [1] ( نه عقب مانده ذهني)، اختلالات يادگيري، حافظه، منگوليسم، بيماران رواني (اسکيزوفرني و..)، معتاد و...دارند. برخي افراد براي صدا زدن اين بيماران از واژههاي زشت که حاکي از تحقير و تمسخر است مانند رواني، خل، ديوانه، عقب مانده ، منگول و... استفاده ميکنند. با توجه به سنّت پيامبر- ص- در برخورد با اين افراد آيا اين امر که سبب اذيت مؤمن( بيمار و خانوادهاش) و تحقير و وهن بيماران است و تأثير روان شناختي بدي بر آنها دارد، گناه ندارد؟ اگر اين بيتوجهي از سوي متخصصين باشد که آگاه به فرايند بيماري هستند گناهش شديدتر نيست؟ پاسخ: قرآن ميفرمايد: وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ [2] ؛ واي بر هر بدگوي هرزه زبان . امام باقر عليه السلام فرمودند: سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الْكَلَام [3] ؛ سخن زشت ابزار انسانهای پست است. به چند دليل اين عمل با اشکال روبروست: - استفاده از کلمات زشت که عرفاً فحش و ناسزا به حساب آيد شرعاً جايز نيست. - مسخره کردن ديگران خصوصا يک بيمار شرعاً جايز نيست. - توهين کردن به ديگران شرعاً جايز نيست. - اذيت و آزار ديگران خصوصا مؤمن شرعاً جايز نيست. - اگر فرد عالمي گناه کند مجازاتش بيش از فرد جاهل است. خداوند متعال در قرآن ميفرمايد؛ ولا تنابزوا بالالقاب...از گناهان کبيره ايذاء به مومن و سبّ و تحقير ديگران است و اينکه گناه است، شکي نيست. البته توهين وايذاء وتحقير ديگران از شخص عالم زشت تراست که در روايات گناه عالم را از غيرعالم بيشتر ميداند. در بحث تقليد در مبحث عدالت اين موارد مذکور را از گناهان کبيره نام ميبرد.(و گناه کبیره انسان را از عدالت ساقط می کند). نکته تربیتی: روزي از روزها که پيامبر خدا- صلّي الله عليه و آله- از کوچههاي عبور ميکرد، عدهای از مردم را ديد که در آنجا جمع شدهاند. حضرت از آنها پرسيد: بر گِرد چه جمع شدهايد؟ عرض کردند: ديوانهاى است که اعمال جنونآميز و خندهآورش مردم را متوجه خود ساخته. پيامبر آنها را به سوي خود فراخواند و فرمود: او مريض است و ديوانه نيست. اما مىخواهيد ديوانه واقعى را به شما معرفى کنم؟ همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش مىدادند. عرض کردند: بفرماييد، اى رسول خدا حضرت فرمود: إنّ المَجنونَ حَقَّ المَجنونِ المُتَبَختِرُ في مِشيَتِهِ، النّاظِرُ في عِطفَيهِ، المُحَرِّكُ جَنبَيهِ بمَنكِبَيهِ، يَتَمَنّى علَى اللّهِ جَنَّتَهُ و هُو يَعصيهِ، الذي لا يُؤمَنُ شَرُّهُ و لا يُرجى خَيرُهُ فذلكَ المَجنونُ و هذا المُبتَلى. [4] ديوانه حقيقى کسى است که با تکبر و غرور راه مىرود، متکبّرانه به دو طرف خود نگاه مىکند و پهلوهايش را با شانههایش حرکت میدهد. نافرمانى خدا میکند و با اين حال بهشت او را آرزو میکند. کسى از شرّ او ايمن نيست و به خيرش اميدى نمیرود. پس ديوانه واقعى او است و اين را که ديديد تنها يک بيمار است. در برخی روایات آمده دیوانه کسی است که دنیای فانی را بر آخرت باقی برمی گزیند. [5] تذکر: انسان دو بعد دارد: زیست و فیزیولوژیک و اعصاب و روان)، دوم روح (که اصالت انسان به آن است و باقی است) بیماری روانی از نظر علم روان شناسی و روان پزشکی نوعی بیماری ذهنی است که مربوط به جسم است. روان پزشک، متخصص اعصاب و ذهن است. بیماری روحی مربوط به علم اخلاق است و مربوط به نفس مجرد و روح ما است.
مدیریت شهوت سؤال: براى جلوگيرى از شهوت چه بايد كرد ؟ آیت الله سیستانی: از مواردى كه موجب تهيج جنسى مى شود دورى كنيد روزه و ورزش براى تحت كنترل در آوردن شهوت مفيد است. [1] برخی از فوايد ورزش كردن 1- کمک می کند که بهتر و راحت تر بخوابید. 2- باعث می شود دیرتر پیر شوید و از مرگ نابهنگام هم جلوگیری می کند. 3- مفصل ها، استخوان ها و ماهیچه های شما را سالم تر نگاه خواهد داشت. 4- سیستم دفاعی بدنتان را تقویت خواهد کرد. 5- مغز را به فعاليت وا داشته و حافظه را بهبود مي بخشد. 6- قلبي سالم براي شما مي سازد. 7 - فشار هاي عصبي، افسردگي و اضطراب را كاهش مي دهد. 8-اعتماد به نفس، مقبولیت اجتماعی، احساس کارآمد بودن، احساس مثبت نسبت به اندام خود را بالا مي برد. 9-عضلات را مي سازد و چربي ها را مي سوزاند. 10- انرژي و تحمل شمارا بالا مي برد 11-وضعيت مزاجي شما را بهبود مي بخشد. 12- خطر ابتلا به بيماري هاي سرطان و بيماري ديابت غير ارثي را كاهش داده وازميزان كلسترول خون مي كاهد.
پی نوشت : [1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، ورزش.
عقاب مردی تخم عقابی پیدا کرد و آنرادرلانه ی مرغیگذاشت.عقاب بابقیه ی جوجه ها ازتخم بیرون آمد و باآنها بزرگ شد.درتمام زندگیش،او همان کارهایی را انجام داد که مرغها می کردند؛برای پیدا کردن کرمها و حشرات،زمین را میکند و قد قد میکرد و گاهیهم با دست و پا زدن بسیار،کمیدر هوا پرواز می کرد. سالها گذشت و عقلب پیر شد. روزی پرنده با عظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید.او با شکوه تمام،با یک حرکت ناچیزبالهای طلاییش،برخلاف جهت وزش باد های شدید پروازمی کرد. عقاب پیربهت زده نگاهش کرد و پرسید:«این کیست»همسایه اش پاسخ داد:«این عقاب است_سلطان پرندگان.او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم.» عقاب مثل مرغ زندگی کرد و مثل مرغ مرد. زیرا فکر می کرد مرغ است. [1]
پی نوشت : [1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام.
گناه و حافظه شخصی میگوید به عالمی به نام وکیع از ضعف حافظهام شکایت کردم. او من را به ترک گناهان توصیه کرد و گفت این توصیه به این دلیل است که قوه حفظ علوم فضل و نور است و فضل و نور خداوند به فرد گناهکار عطا نمیشود. شَکوتُ الی وَکیعٍ سوَء حِفظی فَارشْدنی اِلی تَرِک المعاصی و ذلِکَ اَن حَفِظَ العِلم فَضل وَ فَضل اللهُ لایُوتی لِعاصی
اعمال و اذکار دینی برای پیشگیری و درمان وسواس آمنّا باللهِ و رسولهِ و لا حولَ و لا قوة الا بالله لا حول ولا قوه الا باللَّه خضاب کردن و شستن سر با سدر الگو قرار دادن متعارف مردم متدین دعا و توسل به ائمه بی اعتنایی کمک از نماز خودکنترلی (مشارطه، مراقبه و محاسبه) دوری از الگو قرار دادن افراد وسواسی آگاهی از مسائل فقهی مسواک تسبیحات حضرت زهرا(س) سه روز پی در پی روزه گرفتن و روزه ماه مبارک یادمرگ دو رکعت نماز و پناه بردن به خدا آیه 45-46 سوره اسرا تلقین مثبت برای رویا رویی سه آیه نخست سوره انعام ذکر به خصوص لااله الاالله توجه به متعارف دینداران و سیره آسان ائمه مالیدن روغن زیتون به بدن خوردنی ها(انار، خرما، سیب، روغن زیتون) یاد ائمه و توسل به ایشان اذکار حاوی: پناه بردن به خدا و سوره ناس و فلق و یاسین [1] تذکر: موارد یاد شده به معنی این نیست که اگر فردی گرفتار وسواس شد باید به همین موارد اکتفا کند او می تواند از این توصیه ها استفاده کند ولی باید درمان دارویی یعنی کمک از روان پزشک و روان درمانی یعنی کمک از روان شناس بالینی را جدی بگیرد.
عادات افراد بی کفایت افراد موفق هر کار ضروری ای را برای رسیدن به آرزوهایشان صورت می دهند. 1- افکار، گفتار و کردارشان منفی است. 2- بدون اندیشه دست به عمل می زنند. 3- بیش از اینکه گوش دهند، صحبت می کنند. 4- آنها خیلی زود دلسرد می شوند. 5- آنها دیگران را تا سطح خودشان پایین می آورند. 6- آنها وقت خود را بیهوده تلف می کنند. 7- آنها در گزینش ها و تصمیمات راه آسان خروج را انتخاب می کنند. [1]
چهار شنبه سوری همه نیازهای ما حتی تفریح نیاز به ضوابطی دارد. سنت های جامعه در صورتی مشروع است که منابع دینی آن را تأیید کنند. مسلمانی به حرف نیست به رعایت ضابطه هاست. مراسم چهارشنبه سوری به دلیل مجموعه ای از آفات زیر مجوز شرعی ندارد: ترویج خرافات. آزار رساندن به دیگران. سلب آسایش و امنیت عمومی. ایجاد خسارت مالی و جانی به خود و دیگران. پیامبر فرمود: ملعون من ضار مؤمناً. ایجاد مزاحمت برای دیگران ایجاد ترس و وحشت. اسراف و از بین بردن سرمایه ها. مخالفت با ضوابط و قوانین کشور. [1]
پی نوشت : [1] . محمود اکبری، احکام دو دقیقه ای، چاپ دوم، نشر فتیان، قم، 1391، ص206.
پوشش مردانه دختر و احساس مرد بودن سؤال:دخترى از كودكى لباس مردانه مىپوشيده و حالا كه بزرگ شده خود را مرد مىداند و با استفاده از داروهاى شيميايى حالت مردانه در او ايجاد شده و با مراجعه به پزشك، درخواست تغيير جنسيّت خود را نموده است، آيا پزشك مجاز به تغيير جنسيّت مىباشد؟ مکارم شیرازی: تغيير جنسيّت اگر صورى باشد جايز نيست و اگر واقعى باشد (اين امردر افراد دو جنسى واقع مىشود) به عنوان درمان و ظاهر شدن جنسيّت واقعى جايز و گاه واجب است. [1]
پی نوشت : [1] . مكارم، استفتائاتات جديد، ج1، ص 470. مكارم، احكام پزشكى، ص109 و 110.
پوشش زنانه پسر و احساس زن بودن سؤال: اگر مردى در اثر عدم تربيت صحيح و عدم مراعات مسائل شرعى در خانواده، در كودكى لباس زنانه پوشيده و حالا كه بزرگ شده خود را زن مىداند و با استفاده از داروهاى شيميايى حالات زنانه در او تقويت شده و درخواست تغيير جنسيت مىكند، آيا جايز است تغيير جنسيّت بدهد؟ مکارم شیرازی: تغيير جنسيّت صورى جايز نيست، ولى اگر جنسيّت واقعى او خلاف آن است كه در او ظاهر مىباشد، تغيير آن جايز بلكه گاه واجب است. [1]
پی نوشت : [1] . مكارم ، استفتائاتات جديد، ج1، ص471 و 470. مكارم، احكام پزشكى، ص 108.
اضطراب امتحان اضطراب امتحان، نگرانی افراطی درباره نحوه عملکرد در امتحان است. به هنگام آمادگی برای امتحانات، کمی احساس اضطراب، کاملاً طبیعی است. در واقع، کمی اضطراب میتواند جرقهای برای شروع مطالعه و حفظ انگیزه باشد. اما اگر این اضطراب از حد طبیعی فراتر رود ممکن است عملکرد شما را در طی امتحان مختل سازد، چرا که در بیان وتشریح آموختههایتان احساس ناتوانی میکنید. آیا شما دچار اضطراب امتحان هستید؟ در صورتی که از موارد زیر به چهار مورد یا بیشتر پاسخ مثبت دهید، احتمالاً دچار اضطراب امتحان هستید. 1. به هنگام شروع مطالعه برای امتحان دچار مشکل میشوم. 2. هنگام مطالعه برای امتحان، بسیاری مواقع دچار حواس پرتی میشوم. 3. بدون توجه به این که چقدر برای امتحان تلاش میکنم، همیشه انتظار عملکرد ضعیفی در امتحان دارم. 4. در جلسه امتحان، دچار علائم ناراحتی جسمانی، نظیر تعریق کف دست، معده درد، سردرد، تنگی نفس و تنش عضلانی میشوم. 5. به هنگام امتحان، جهتیابی و درک سوالات برایم دشوار است. 6. به هنگام امتحان در سازمان بندی افکارم دچار مشکل میشوم. 7. بیشتر اوقات برگه امتحانیام سفید است. 8. در جلسه امتحان، ذهنم به مسائل حاشیهای منحرف میشود. 9. معمولاً در مقایسه با تکالیف و مقالات کلاسی، در امتحان نمره کمتری میگیرم. 10. بعد از امتحان مطالبی را که نمیتوانستم سر جلسه به خاطر بیاورم، به یاد میآورم. راهکارهایی برای مقابله با اضطراب امتحان موارد زیر برخی از راهکارهایی است که میتوانید قبل، حین و بعد از امتحان برای کاهش اضطراب انجام دهید. 1. از روشهای مناسب مطالعه استفاده کنید تا روی مباحث امتحانی تسلط داشته باشید. این تسلط به شما کمک خواهد کرد تا بدون اضطراب و با اعتماد بیشتری برای امتحان آمادگی پیدا کنید. 2. در ضمن مطالعه، نگرش مثبت را حفظ کنید. به موفقیت، و نه شکست، فکر کنید. امتحان را به عنوان فرصتی در نظر بگیرید که میزان آموختههایتان را نشان میدهید. 3. پیش از رفتن به جلسه امتحان، خوب استراحت کنید و غذای مناسبی بخورید. شب قبل از امتحان به اندازه کافی بخوابید. قبل از امتحان غذایی سبک و مقوی بخورید. 4. با توکل به خدا و تکرار ذکری که به آن عادت دارید، آرامش را به خود بازگردانید. 5. در طی امتحان آرام باشید. تنفس آرام و عمیق کمک کننده است. بر خودگوییهای مثبت مانند «من میتوانم این کار را انجام دهم»، تمرکز کنید. 6. برای امتحان، طبق برنامه پیش بروید. حتی اگر امتحان دشوار است نگران نشوید و برنامه مورد نظر را حفظ کنید. 7. با دیدن همکلاسیهایتان که قبل از شما امتحان را تمام کردهاند، دچار اضطراب نشوید. از زمانی که برای عملکرد بهینه نیاز دارید، استفاده کنید. 8. زمانی که امتحان تمام شد، موقتاً آن را فراموش کنید. تا وقتی که نتیجه این امتحان اعلام نشده کاری از دست شما برنمیآید. توجه و تلاشتان را روی تکالیف و امتحانات جدید متمرکز کنید. 9. زمانی که نتیجه امتحان اعلام شد، آن را تحلیل کنید و تا ببینید چه حد توانستهاید عملکرد بهتری داشته باشید. از اشتباهات و نقاط قوت خود درس بگیرید و این تجارب را در امتحانات بعدی نیز به کار گیرید. برای عملکرد مناسب در امتحان باید از مباحث و مطالب امتحانی مطلع باشید و برای آن که دانستهها و معلوماتتان را نشان دهید، باید اضطراب امتحان را کنترل کنید. [1]
پی نوشت : . [1] نشریه پیام مشاور نشریه مشترک دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم و مرکز مشاوره دانشگاه تهران، شماره 64، سال هفتم، خرداد 1387
تفاوت های زن ومرد وتاثیر آگاهی از آنها بر روابط مقدمه : با خلقت بشر ، تفاوت هایی بین دوجنس زن و مرد مشاهده شد که باعث تغییراتی در زندگی شان شد ، عدم آگاهی از ظرافت های شخصیتی یکدیگر و عدم شناخت روحیات واحساسات ، باعث پدید آمدن مشکلاتی در زندگیشان شده است . توجه به تفاوت ها و آگاهی صحیح از آنها می تواند بهترین راه و موثرترین راه حل در برخورد با مشکلات بین زن وشوهر باشد. این تفاوتها شامل تفاوت های فیزیولوژیک ، روانی وارتباطی می باشد. تفاوت های فیزیولوژیکی : جسم پینه ای مغز زنان در مقایسه با جسم پینه ای مغز مردان 40% رشد یافته تر است ، درنتیجه زنان بیشتر و سریعتر از مردان می توانند به عواطف و حافظه خود دسترسی پیدا کند ، درحالیکه مردان نمی توانند دو نوع اطلاعات را به طور همزمان درک وترجمه کنند به همین دلیل است که مرد نمی تواند به طور همزمان روی احساس لذت وحرفهای عاشقانه همسرش متمرکز شود، درحالیکه زن می تواند بر روی هردو مسئله متمرکز شود. تفاوت های روانی ورفتاری: کل نگری و جزء نگری : مردان بیشتر کل نگر بوده وبه مسائل جزئی توجه چندان نشان نمی دهند ، درحالیکه زنان توجه به مسائل جزئی داشته و این توجه مانع دیدن ابعاد کلی مسائل آنها می شود. - علایق سیاسی ، اجتماعی : مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این مطلب چنین مطرح کرده است که عقل مرد بیش از عقل زن است . منظور ازاین عقیده قوه مدیریت ، در مسائل سیاسی ، اقتصادی ، علمی ، تجربی وریاضی وکارهای اجرایی است . نتیجه اینکه علایق سیاسی ، اجتماعی مردان خیلی بیشتر از زنان است . انحصار طلبی زنان : زنان علاقمندند پس از ازدواج کردن همسرشان تنها متوجه ایشان بوده وتمایل به زنان دیگر نداشته باشد. براساس تحقیقات رسیدن زن به اوج لذت هیجان جنسی در روابط زناشویی 5-4 برابر بیشتر از روابط خارج از چارچوب ازدواج ودر روابط تک همسری 3-2 بار بیشتر از روابط چند همسری است واین انحصار طلبی در روابط را می رساند. روابط ارتباطی ( پیوند جویی ) : مردان به سئوال کردن بی علاقه اند درصورتی که زنان علاقمندند ، زنان از اینکه کاری بلد نباشند سئوال می پرسند ویا تقاضای کمک می کنند اما ناراحت نمی شوند درحالیکه یک مرد هیچگاه چنین کاری را نمی کند ، بلکه از کمک کردن به زنان راضی و خشنودند . علت این تفاوت را می توان بر سر میل به پیوند جویی زنان واستقلال طلبی مردان دانست.. - در نظر زنان گفتگو وارتباط با همدیگر منشا رضایت و خرسندی است . زنان به جای آنکه هدف گرا باشند ارتباط گرایند وبیشتر تمایل دارند عشق ومحبت خویش را ابراز کنند ولی مردان برقراری ارتباط را وسیله ای برای رسیدن به اهداف خود می دانند. - زنان تمایل دارند که ذهن خود را به دیگران مشغول کنند درواقع به فکر دیگران بودن برای آنان نشانه محبت است. - زنان دربین خود ، برای رسیدن به هدف یا گفتن حرفشان به شیوه ای که به کسی برنخورد ، معمولا از روشهای غیر مستقیم استاده می کنند . اما مردان درگفتن آنچه برای گفتن دارند معمولا رودرواسی نمی کنند واز دیگران نیز انتظار دارند که با آنها همین برخورد را داشته باشند. -مردان درتشخیص تفاوت بین هیجانها مشکل دارند همچنین وقتی که آنها موفق می شوند که هیجانی را که درحال حاضر دارند تشخیص می دهند به دشواری می توانند کلمات مناسبی برای بیان آن پیدا کنند . - مردان درسکوت فکر می کنند وبرای اینکار نیاز به زمان دارند ، و زنان با صدای بلند فکر می کنند و برنامه ها ، شادیها و همه شکوه های خود را به طور همزمان وپشت سرهم برزبان می آورند. - مردان از اشتباه کردن می ترسند ونمی خواهند ترسها وتردیدهای خود را نشان دهند آنها به این دلیل که همیشه می خواهند درست پاسخ دهند پیش از پاسخ دادن کمی فکر کنند بنابراین در برخورد با زنان سریع پاسخ نمی دهند یا ازآنها می خواهند که مجال فکر کردن به آنها داده شود. - زنان برای ایجاد ارتباط وبیان حالتهای روحی خود از زبان ارتباطی صمیمانه استفاده می کنند . مردان از زنان برای انتقال اطلاعات و دریافت آن بهره می گیرند. - مردان از واقعیت های عینی وخارجی حرف می زنند ، زنان از ارتباطات عاطفی صحبت می کنند . برای یک زن زندگی خصوصی اهمیت دارد نه موقعیت اجتماعی وهنگام حرف زدن زنان معمولا به دنبال تائید شدن هستند درحالیکه مردان قدرت طلبی می کنند. [1]
ده مهارت اصلي زندگي: سازمان جهاني بهداشت در برنامة مهارتهاي زندگي كه در سال ۱۹۹۳ معرفي نمود، ده مهارت را بهعنوان مهارتهاي زندگي اصلي معرفي نمود. اين ده مهارت از سوي يونيسف و يونسكو نيز بهعنوان مهارتهاي زندگي اصلي شناخته شدهاند. اين مهارتها عبارتاند از: ۱. مهارت تصميمگيري (decision-making): در اين مهارت افراد ميآموزند كه تصميمگيري چيست و چه اهميتي دارد. آنها همچنين با انواع تصميمگيري آشنا شده و مراحل يك تصميمگيري را گامبهگام تمرين ميكنند. دانشجويان همچنين با رابطة موجود ميان تصميمگيري و ساير مهارتهاي زندگي از يكسو و رابطة تصميمگيري با پيشگيري اوليه در بهداشت رواني از سوي ديگر آشنا ميشوند. ۲. مهارت حلّ مسئله (problem solving): اين مهارت عبارت است از تعريف دقيق مشكلي كه فرد با آن روبهرو است، شناسايي و بررسي راهحلهاي موجود و برگزيدن و اجراي راهحل مناسب و ارزيابي فرآيند حلّ مسئله تا به اين ترتيب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راههاي غيرسالم براي حلّ مشكلات خويش استفاده نكند. ۳. مهارت تفكر خلاق (creativethinking): توانايي تفكر خلاق يك مهارت سازنده و پايه براي نيل به ساير مهارتهاي مرتبط با سبك انديشيدن است. در اين مهارت افراد فرا ميگيرند كه به شيوهاي متفاوت بيانديشند و از تجربههاي متعارف و معمولي خويش فراتر روند و تبيينها يا راهحلهايي را خلق نمايند كه خاص و ويژة خودشان است. ۴. مهارت تفكر نقاد (criticalthinking): اين مهارت عبارت است از توانايي تحليل عيني اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصي و شناسايي آثار نفوذي ارزشهاي اجتماعي، همسالان و رسانههاي گروهي بر رفتار فردي. ۵. توانايي برقراري ارتباط مؤثر (effectivecommunication): اين مهارت به معناي ابراز احساسات، نيازها و نقطهنظرهاي فردي بهصورت كلامي و غيركلامي است. ۶. مهارت ايجاد و حفظ روابط بينفردي (interpersonal relationship skills): مهارتي است براي تعامل مثبت با افراد، بهويژه اعضاي خانواده، در زندگي روزمره. ۷. خودآگاهي (self-awareness): خودآگاهي به معني توانايي و ظرفيت فرد در شناخت خويشتن، و نيز شناسايي خواستهها، نيازها و احساسات خويش است. در اين مهارت فرد همچنين ميآموزد كه چه شرايط يا موقعيتهايي براي وي فشارآور هستند. ۸. مهارت همدلي كردن (empathy): اين مهارت عبارت است از فراگيري نحوة درك احساسات ديگران. در اين مهارت فرد مياموزد كه چگونه احساسات افراد ديگر را تحت شرايط مختلف درك كند، تفاوتهاي فردي را بپذيرد و روابط بينفردي خود را با افراد مختلف بهبود بخشد. ۹. مهارت مقابله با هيجانها (coping withemotions): شناخت هيجانها و تأثير آنها بر رفتار. همچنين فراگيري نحوة ادارة هيجانهاي شديد و مشكلآفرين نظير خشم، مهارت مقابله با هيجانها ناميده ميشود. ۱۰. مهارت مقابله با استرس (coping withstress): در اين مهارت افراد فرا ميگيرند كه چگونه با فشارها و تنشهاي ناشي از زندگي امروزي و همچنين استرسهاي ديگر كنار بيايند. [1]
پی نوشت : .[1] برگرفته از كتاب: راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
تعريف مهارتهاي زندگي: سازمان جهاني بهداشت، مهارتهاي زندگي را چنين تعريف نموده است: توانايي انجام رفتار سازگارانه و مثبت بهگونهاي كه فرد بتواند با چالشها و ضروريات زندگي روزمره كنار بيايد (WHO، 1994). يونيسف مهارتهاي زندگي را به اين صورت تعريف ميكند: يك رويكرد مبتني بر تغيير رفتار يا شكلدهي رفتار كه برقراري توازن ميان سه حوزه را مدّنظر قرار ميدهد. اين سه حوزه عبارتاند از: دانش، نگرش، و مهارتها . تعريف يونيسف بر شواهد پژوهشي مبتني است كه نشان ميدهند اگر در توانمندسازي افراد جامعه بحث دانش، نگرش، و مهارت بهصورت تلفيقي مورد توجه قرار نگيرد، نتيجة مورد انتظار يعني كاهش رفتارهاي پرخطر بهدست نميآيد (UNISEF، 1999). بهطور كلّي، مهارتهاي زندگي عبارتاند از تواناييهايي كه منجر به ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه، غناي روابط انساني، افزايش سلامت و رفتارهاي سلامتي در سطح جامعه ميگردند. مهارتهاي زندگي، هم بهصورت يك راهكار ارتقاي سلامت رواني و هم بهصورت ابزاري در پيشگيري از آسيبهاي رواني ـ اجتماعي مبتلا به جامعه نظير اعتياد، خشونتهاي خانگي و اجتماعي، آزار كودكان، خودكشي، ايدز، و موارد مشابه قابل استفاده است. بهطور كلّي، مهارتهاي زندگي ابزاري قوي در دست متوليان بهداشت رواني جامعه در جهت توانمندسازي جوانان در ابعاد رواني ـ اجتماعي است. اين مهارتها به افراد كمك ميكنند تا مثبت عمل كرده و هم خودشان و هم جامعه را از آسيبهاي رواني ـ اجتماعي حفظ كرده و سطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند (WHO، 1999). [1]
پی نوشت : .[1] برگرفته از كتاب: راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
تاريخچة مهارتهاي زندگي: آموزش مهارتهاي زندگي در سال ۱۹۷۹ و با اقدامات دكتر گيلبرت بوتوين (Gilbert Botvin) آغاز گرديد. وي در اين سال يك مجموعه آموزش مهارتهاي زندگي براي دانشآموزان كلاس هفتم تا نهم تدوين نمود كه با استقبال فراوان متخصصات بهداشت روان مواجه گرديد. اين برنامة آموزشي به نوجوانان ياد ميداد كه چگونه با استفاده از مهارتهاي رفتار جرأتمندانه، تصميمگيري، و تفكر نقاد، در مقابل وسوسه يا پيشنهاد سوءمصرف مواد از سوي همسالان مقاومت كنند. هدف بوتوين طراحي يك برنامة واحد پيشگيري اوليه بود و مطالعات بعدي نشان داد كه آموزش مهارتهاي زندگي تنها در صورتي به نتايج مورد نظر ختم ميشود كه همة مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاكي از آن بودند كه اين برنامه در پيشگيري اولية چندين نوع مواد مخدر از جمله سيگار موفق بوده است (بوتوين، ۲۰۰۰؛ بوتوين، ۲۰۰۲). به دنبال اين اقدام مقدماتي، از سال ۱۹۹۳ به بعد سازمان جهاني بهداشت با هماهنگي يونيسف، برنامة آموزش مهارتهاي زندگي را بهعنوان يك طرح جامع پيشگيري اوليه و ارتقاي سطح بهداشت رواني كودكان و نوجوانان معرفي نمود (WHO، 1994؛ WHO & UNISEF، 1994؛ WHO، 2004). اين برنامه در كشورهاي مختلف دنيا تجربه شد و گزارشهاي اميدبخشي از كارايي اين برنامه منتشر گرديد. اهميت مهارتهاي زندگي: پژوهشهاي متعدد نشان دادهاند كه خودـآگاهي (self-awareness)، عزّتنفس (self-esteem)، و اعتمادبهنفس (self-confidence)، شاخصهاي اساسي توانمنديها و ضعفهاي هر انساني هستند (WHO، 1994). اين سه ويژگي فرد را قادر ميسازند كه فرصتهاي زندگياش را مغتنم شمرده، براي مقابله با خطرات احتمالي آماده باشد، به خانواده و جامعهاش بيانديشد و نگران مشكلاتي كه در اطرافش وجود دارد، باشد و به چارهانديشي بپردازد. مهارتهاي زندگي بهعنوان واسطههاي ارتقاي سه ويژگي فوقالذكر در آدمها ميتوانند فرد و جامعه را در راه رسيدن به اهداف فوق كمك نمايند. يونيسف مهارتهاي زندگي را در چندين سطح دستهبندي ميكند: سطح اول، مهارتهاي پايهاي و اساسي روانشناختي و اجتماعي هستند. اين مهارتها به شدت متأثر از فرهنگ و ارزشهاي اجتماعي ميباشند، نظير خودآگاهي و همدلي. سطح دوم، مهارتهايي هستند كه تنها در شرايط خاص مورد استفاده قرار ميگيرند، نظير مذاكره، رفتار جرأتمندانه، و حلّ تعارض. سطح سوم، مهارتهاي زندگي كاربردي هستند، نظير مبارزه با نقشهاي جنسيتي سنتي يا امتناع از سوءمصرف مواد. [1]
پی نوشت : .[1] برگرفته از كتاب: راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
علل برانگيزاننده خشم از جمله عواملي كه مي تواند ما را در مديريت خشم و استفاده بهينه از آن كمك كند، توجه به علل آن است. علل تحريك كننده خشم متعددند، اما كاملا از هم جدا نيستند، بلكه با هم تعامل و همپوشي دارد. برخي از اين علل عبارتند از: 1. شناختي، شامل خطاهاي شناختي و افكار معيوب (بايدهاي الزام آور، فاجعه سازي از رويدادها و توقّع هاي افراطي از خود، خدا، ديگران و هستي)؛ 2. علل رفتاري؛ مانند: حمله جسماني يا حمله كلامي مستقيم و غيرمستقيم؛ 3. اخلاقي؛ مانند: كبر، حسد، عجب، مجادله، عيب جويي، استهزا، مخالفت، مكر و حيله، و حرص و طمع؛ 4. روان شناختي؛ مانند: احساس طرد شدن، ناكامي، پيش بيني ناكامي، احساس گناه، حسادت، غم، اضطراب، احساس حقارت و استرس؛ 5. اجتماعي؛ مانند بي عدالتي، فريب كاري، روابط جريحه دار گذشته و يادگيري؛ 6. اقتصادي؛ مانند تورم؛ 7. طبيعي؛ مانند گرما، شكستن نوك مداد در حال نوشتن؛ 8. وسوسه شيطان، نفس و انسان هاي شيطان صفت؛ 9. فيزيولوژيكي؛ مانند مجروح شدن، خستگي، عدم تعادل هورمون ها (خانم ها در دوران قاعدگي)؛ 10. شخصيتي: افراد زودرنج حساسيت بالاتري دارند (اينجا بايد حساسيت درمان شود تا خشم برطرف شود.) . [1]
در سخنان پيشوايان عزت ، مطالبى بسيار درباره علل و عوامل عزت وارد شده است ، (10) عواملى كه در سايه آنها مى توان فرد را در چارچوب سيره نبوى تربيت كرد، عواملى كه با تدارك آنها فرد عزيز و در نتيجه نفوذناپذير، محكم ، راسخ و شكست ناپذير مى شود. اكنون به مهمترين اين علل اشاره مى شود. اطاعت خدا هيچ چيز چون بندگى و اطاعت از خدا آدمى را عزت نمى بخشد از پيام آور عزت روايت شده است كه فرمود:,......
هدف گذاری افرادی که در زندگی جهان بینی توحیدی دارند و همه فعالیت های ریز و درشت و خرد و کلان شان در سمت هدف غایی یعنی ملاقات خداوند و بهشت است از نظر شخصیتی و بهداشت روان سالم تر هستند. برای هدف گذاری باید الف- ابتدا بطور دقيق مشخص كنيد كه چه مي خواهيد . ب- عمل كنيد. ج- توجه كنيد كه عملتان چه پيامدهايي در بردارد (كنترل ونظارت - نقد و سنجش و ارزيابي). د- طرز عمل خود را تغيير دهيد تا وقتي به نتيجه مطلوب برسيد (انعطاف) ویژگی های هدف هدفهايي كه مشخص مي كنيد بايد داراي شرايط زير باشد: 1-کاملاً مشخص و تعريف شده باشد.(Specific) 2- قابل سنجش و اندازه گيري باشد.(Measurable) 3- دست يافتني باشد.(Acheivable) 4- واقعي باشد.(Realistic) 5- به موقع و به هنگام باشد.(Timely) نكته: 5 شرط فوق به مدل SMARTمعروف است. 6- بيان قاطع ومحكم اهداف. 7- نوشتن اهداف (دفترچه محرمانه هدفگذاري). 8- مشخص كردن ايستگاههاي بين راه. 9- تعيين موضوعات و ابعاد هدف. 10- شناخت صحيح از هدف و در نظر گرفتن تناسبات روحي و رواني. 11- در نظر گرفتن استعدادها . 12- توجه صحيح به الويتها و اهميت. 13- تناسب به رسالت ها و ارزش ها. 14- ريز كردن اهداف كلي تر به اهداف ريز تر و دقيق تر. 15- بدون تكيه زدن بر امكانات بروني از امكانات بيرون مي توان استفاده كرد اما نبايد به آن تكيه نمود. [1]
راهکارخلاصی از استرس کاری شاید رها شدن از استرس و فشار کار غیر ممکن به نظر برسد اما چند دقیقه رهایی و آرامش می تواند به خوبی کارایی و احساس لذت و وضعیت سلامتی شما را بهبود ببخشد. ● مراحل زیر را در زمان مواجهه با استرس به کار بگیرید و آز نتایج آن بهرمند شوید. ۱) چندین نفس عمیق بکشید اجازه دهید قفسه سینه و شکم شما در زمان دم گرفتن انبساط پیدا کنند. و به آرامی هوا را به بیرون برانید. ۲) در شرایط برخورد با دیگران و شرایط بدی که هنگام کار پیش می آیند موقعیت را تغییر دهید می توانید از آن محل دور شوید حتی تا محل آب سردکن برای خوردن آب بروید این می تواند به شما کمک کند تا فکر خود را روی موضوع متمرکز کنید. ۳) بخندید! این روحیه سبب می شود دیگران شما را به عنوان فردی قوی بشناسند. یکی از جکهای مورد علاقه خود را بخوانید یا برای دوستان خود تعریف کنید.دوستی داشتم که هر وقت لطیفه زیبایی می شنید، آن را یادداشت می کرد و برای خود دفتری پر از لطیفه های ناب فراهم کرده بود. و با آن دفتر نه تنها موجبات شادی خود بلکه سایر دوستان را هم فراهم می کرد. ۴) از یک بازی رها کنندهٔ استرس استفاده کنید. می توانید از حلقه های مینی بسکتبال دارت بورد ( پیکان و هدف ) استفاده کنید. این عمل اثر فوق العاده ای دارد. ۵) چشمهای خود را ببندید و به یک موسیقی آرام ( دعا، نغمه پرندگان، نسیم، صدای امواج دریا و..) که مورد علاقه شماست گوش دهید. ۶) خود را در یک تعطیلات زیبا در گذشته ها یا حتی در آینده تصور کنید یا یکی از موفقیتهای بزرگ خود را به خاطر بیاورید. ۷) با همکاران خود محیطی سرگرم کننده بوجود آورید این به شما کمک می کند تا فشارها را تحمل کرده و هر روز صبح با علاقه بیشتری سر کار بروید. ▪ نکته : سعی کنید در مورد دیگران با دید مثبت قضاوت کنید و دنبال چیزی بگردید که محیط کارتان را دلپذیر تر کند.
چگونه مشكلات زندگي خودراحل كنيم؟ به اعتقاد روان شناسان نگرش و برداشت افراد از رويدادها بسيار مهم و تعيين كننده تر از خود حوادث است. ممكن است افراد، مشكلات مشابهي را در زندگي خود تجربه كنند امّا اين كه چه تحليل و برداشتي از آن دارند، در حالات رواني آن ها بسيار مؤثر است. افرادي كه نگرش منفي به زندگي دارند و همه چيز را تاريك و غيرقابل تحمّل مي دانند، عملاً زندگي براي آن ها سخت و دشوار خواهد شد. از تعبيرات شما هم استفاده مي شود كه كلاً در مورد زندگي تان نگرش منفي داريد و احساس شكست و نااميدي مي كنيد. شما بايد باورهاي نامعقول خود را شناسايي و اصلاح كنيد. تنها در اين صورت است كه مي توانيد از زندگي خود لذت برده و به شادي و موفقيت راه يابيد. 1. يكي از عوامل ناراحتي هاي انسان و چيزي كه زندگي را براي وي غيرقابل تحمّل مي كند، «بايد انديشي» يا به قول كارن هورناي، حكومت بايدها است. به اعتقاد وي سه «بايد» مولّد مشكلات اصلي انسان هستند: الف. شرايط زندگي ام بايد به نحوي باشد كه به همة خواسته هايم برسم. در غير اين صورت زندگي برايم ارزشي ندارد. ب. همه بايد با من منصفانه برخورد كنند و احترام مرا نگه دارند. ج. من بايد تأييد ديگران را جلب كنم و در همة كارهايم موفق باشم. به احتمال زياد شما هم انتظار داريد كه از نظر اقتصادي مثل ديگران باشيد و به همة خواسته ها و آرزوهاي تان برسيد، و در خانواده همه با شما خوب برخورد كنند. وقتي مي بينيد كه مثل ديگران نيستيد و يا كسي به شما چيزي مي گويد، فوراً ناراحت مي شويد و احساس شكست و نااميدي مي كنيد. 2. توقع و انتظارات بيش از حد از خود نداشته باشيد؛ 3. به ابعاد مثبت زندگي خود نيز توجه داشته باشيد؛ 4. مشكلات زندگي امتحان الهي است، 5. هميشه به خداوند توكل داشته باشيد؛ 6. سعي كنيد با كمك و مشورت دوستان زندگي خود را بهبود بخشيد؛ 7. توجه و دقت به مضمون اين آيه روحية اميد را در انسان تقويت مي كند: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛پس حتماً با سختي آساني است، حتماً با سختي آساني و گشايشي است». [1]
وسواسهاي نابهنجار این بیماری را با ويژگيهاي زير بشناسيم: 1. جنبهي افراطي، نامعقول، اجباري (فشار از درون است نه از بيرون) و نامتناسب دارند. 2. انصراف از آنها مشكل است. 3. درماندگي مشخصي را در فرد باعث ميشود. 4. دقت قابل ملاحظهاي را به خود اختصاص ميدهد. 5. بازده فعاليتهاي روزمره را تحت تأثير قرار ميدهد. [1] در وسواس روان شناختي (نابهنجار) به درمان جدّي نياز است و در درمان بايد از روانشناس باليني و روان پزشك كمك گرفت. و هر چه ديرتر اقدام شود درمان مشكلتر ميگردد
علل انحراف فرزندان فقر و پول زیاد برای انسان غیر متعهد احساس ارزشمند نبودن اعتماد به نفس پایین نداشتن مهارت قاطعیت ( نه نگفتن و..) محیط زندگی،کاری، ورزشی، تحصیلی ناسالم منحرف بودن پدر و مادر یا خویشاوندان نزدیک مشاجره های پی در پی والدین جدایی و طلاق پدر مادر سبک تربیتی سهل گیرانه سبک تربیتی مستبدانه همبازیان و دوستان ناسالم در دسترس بودن عوامل انحراف زا( فیلم های جنسی و...) روابط زناشویی محافظت نشده و رعایت نکردن آداب اسلامی شوخی های جنسی والدین با هم دیگر برنامه نداشتن والدین برای تربیت جنسی شوخی های جنسی با فرزند بی کاری فراهم نکردن شرایط ازدواج فراغت زیاد بی توجهی به نیازهای جسمی فرزندان بی توجهی به نیازهای عاطفی فرزندان دیدن فیلم های جنایی و جنسی بی توجهی به تربیت دینی( به خصوص نماز) مربیان و معلمان منحرف شبهات فکری بی پاسخ (نیافتن معنای زندگی، حل نشدن سئوالات مربوط به شرور عالم و..) شایعات درباره الگوهای دینی امر به معروف و نهی از منکر های ناشیانه الگوهای دینی ناسالم و فاسد [1]
عروسی شاد حلال مولودی خوانی افراد خوش صدا غذاها و میوه ها و شیرینی های خوشمزه(بدون اسراف) دعوت از لطیفه گوی حرفه ای تواشیح مسابقه های ابتکاری و بامزه اجرای نمایش های طنز با افراد ماهر مسابقه لطیفه و جوک گویی حلال خاطره گویی مربوط به عروسی موسیقی طبیعت مانند نغمه پرندگان، باران، امواج دریا و... ( موقع غذا، شروع مجلس) دست زدن متعارف و غیرلهوی و متعارف اتاق کودکان و برنامه های شاد کودکانه متنوع(کارتون، بازی، نقاشی، و...) نغمه ها و آوازهای غیر مطرب و غیر لهوی حرکت موزون و نمایشی غیرلهوی مانند کاتاهای ورزش های رزمی ، پانتومم، چوب بازی و... فیلم کمدی تقلید صدا با حفظ حرمت و رضایت افراد [1]
پی نوشت : [1]. ماهنامه خانه خوبان، بهمن 1391، شماره 49، ص44.
آسيبشناسی عرفان اسلامي)عرفان مثبت( سخت مسیری:جاده عرفان تاریک است و باریک، تأکید بر نسيهها و «نكن نكنها» و مرگ اندیش، ذم عشق مجازی سخت سخنی: سخنان مبهم، ناسلیس، ارشاد و امر و نهی مستقیم سخت نويسي: عبارت دشواری و ناسلیس سخت گذرانی: توصیه افراطی و زود هنگام به زهد و اجتناب از تعلقات به افراد مبتدی سختيابي: استادعرفان، جلسات و آثار، گران قیمت بودن سخت لقایی: دشواری ملاقات با عرفا و رهبران و اساتيد سخت وصالي: همه نمی توانند برسند، دور جلوه دادن خدا و مقام وصل سخت تصویری: چاپ بنر، پوستر و عکس بد شکل و قیافه از عرفا سخت پوشی: لباس زبر و خشن، و ناهماهنگ و... سخت و بدگِلی: استفاده از مبلغان بدگل سخت جوشی: دیر و بد جوشیدن با مردم سخت نوایی: اهمیت ندادن به صدای زیبا و دلنشین در جذب سخت ارضایی: مشکلات ازدواج، ازدواج را مقابل سیر و سلوک دانستن سخت طبعی: چهرة گرفته ، نهی از خندیدن، تأکید بر غم [1]
ازدواج با انگيزه هاي غلط جبران كمبودهاي شخصي فرار از تنهايي به خاطر جذابيت ظاهري پُز دادن با موفقیت مادی شریک زندگی پز دادن باموفقیت معنوی شریک زندگی ارتقاء یافتن علمی یا معنوی توسط همسر فقط ارضاي جنسي انگيزه مالي انتقام از دیگری(همسر یا...) فقط داشتن فرزند همرنگ دیگران شدن رفع مشكل بي كاري کسب تسهیلات متأهلی نجات يك انسان( از تنهايي، خودكشي، فقر و..) فرار از مشکل خانوادگي ( اعتياد والدين، سوء استفاده جنسي و جسمي و..) فرار از ناپدری یا نامادری فرار از افسردگي ازدواج به دلیل بالا رفتن سن ازدواج به دلیل دوری از خانواده(جایگزین پیدا کردن و فرار از تنهایی) ازدواج به دلیل زیبایی ظاهری به خاطر عشق و وابستگي رواني شديد به خاطر ترس از بالا رفتن سن و ترشیدگی به دليل پا فشاري دیگران [1]
اختلال وسواس جبری(OCD) افراد مشهوری که OCD داشتند 1- هواردهاگز(تهیه کننده و کارگردان هالیودی- اتمام دوره خلبانی اختصاص رکورد پرواز به دور دنیا در سال 1938) وحشت از آلودگی وسرایت بیماری ؛ 2 – سا موئل جانسون(1709-1784) هم مبتلا بهOCD وهم مبتلا به تورت (تیک های پیچیده وتیک های آوایی پیچیده)بود.فردی فوق العاده خلاق وبا هوش که اولین فرهنگ لغت انگلیس را نوشت. 3- چارلز دیکنز: او وسواس زیادی نسبت به نظم وتمیزی داشت و از بد شکلی هراسی وحشت داشت. 4-هانس کریستن اندرسون:نویسنده دانمارکی ورمان نویس بود.او افسردگی هم داشت. 5- جان بانیان:نویسنده انگلیسی که افکار وسواس گونه و کفر آمیزنسبت به خدا و حضرت مسیح (ع) داشت. 6- مارتین لوتر:روحانی وخداشناس و اصلاح طلب که وسواس در ارتباط دین وخدا داشت. [1]
8 نوع شيوه دوست داشتن از نظر اشتنبرگ مثلث عشق کامل سه ضلع دارد: صمیمیت+ هوس و شهوت+ تعهد انواع صميميت هوس تعهد فقدان عشق: ضعيف ضعيف ضعيف همدلي: قوي ضعيف ضعيف شور و شوق: ضعيف قوي ضعيف عشق خالي: ضعيف ضعيف قوي رمانتيك: قوي قوي ضعيف عاطفي(دوجانبه): قوي ضعيف قوي ابلهانه(هاليوودي): ضعيف قوي قوي آرماني(كامل): قوي قوي قوي
موسیقی درمانی( درمان اختلالات روانی) سؤال: امروزه موسيقي براي معالجه بعضي از بيماريهاي رواني مانند افسردگي، اضطراب، مشکلات جنسي و سرد مزاجي زنان بکار ميرود، حکم آن چيست؟ پاسخ: خامنهای: اگر احراز شود که نظر پزشک متخصص و امين اين است که معالجه متوقف بر استفاده از موسيقي است، بهکارگيري آن به مقداري که معالجه بيمار اقتضا ميکند اشکال ندارد. [1] مکارم شیرازی: در صورتى كه واقعاً درمان منحصر به فرد باشد، اشكالى ندارد و اين مسأله با مراجعه به اطّباى متخصّص روشن مىشود؛ ولى از وسوسههاى نفس و شيطان بپرهيزيد. [2] بهجت: آیتالله بهجت: استفاده موسيقى براى درمان نيز همانند موارد ديگر آن جايز نيست. [3] صافی گلپایگانی: این فرض نادر است و علاقمندان به موسیقی آن را مطرح مینمایند، به هرحال اگر در مورد علاج بیمار منحصر به استفاده از موسیقی باشد، مثلاً در موردی که علاج و دوا منحصر به شراب شود، استفاده از آن جایز میشود. [4]